دانلود رمان قلب شیرینم هدیه به تو اثر ملیحه پوستچی
بخشی از این رمان :
مه لقا در حالی که چادر مشکی خود را جلوی صورت می کشید با احتیاط آیفون در خانه ای سفید رنگ را فشرده کمی به اطراف نگاه کرد و با خود گفت: اگر خدا بخواهد دیگر در اینجا برای من کاری پیدا می شه صدایی مهربان جواب داد بفرمایید: مه لقا که کمی هول شده بود گفت من مه لقا هستم از طرف حاج خانم فرزانه خدمت رسیدم. در باز شد و صدا از آیفون گفت: بفرمایید داخل. وقتی صدای دریا کمی که از لولا به گوش می رسید باز شد. مه لقا در را فشرد و ناکگهان در برابر خود خانه ی زیبایی را دید که در وسط آن استخر آب و اطراف استخر درختان زبان گنجشک قرار گرفته بودند. ساختمان دو طبقه ای روبروی در و ساختمان کوچکی در گوشه ی سمت چپ خانه خودنمایی می کرد. خانه تقریبا با باغ کوچکی شبیه بود. که با دقت و سلیقه ، بشک زیبایی گل کاری شده بود با خواندن دعایی زیر لب وارد شد و به طرف ساختمان اصلی به راه افتاد. از پله ها سنگی مرمر بالا رفت و به طرف در اصلی ساختمان حرکت کرد. در ساختمان از چوب گردو و با دسته گیره طلایی، زیبایی خاصی را به چشم می آورد. ناگهان در باز شد و خانمی میان سال با قد متسوط و موهای به رنگ نیمه طلایی و صورتی تقریبا زیبا که نشان می داد در جوانی از زیبایی زیاد برخوردار بوده و لباسی به رنگ قهوه ای و دم پایی کرم رنگ و در حالی که لبخندی زیبایی بر چهره داشت. نمایان شد. ناگهان دل مه لقا در سینه به تپیدن کرد. پیش خود فکر کرد انگار اسلهاست که این خانم را می شناست و ناخودآگاه لبخندی به لب آورد که صورتش را زیبا کرد و باعث شد مهرش بیشتر به دل طرف بنشیند.
لینک دانلود رمان قلب شیرینم هدیه به تو در پایین :
ghalbe-shirinam-hediye-be-to