سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک کلام حرف خودمونی

 

دانلود موسیقی خواب و آرامش
دانلود رمان میخواهم زندگی کنم
دانلود رمان عشق و هزار و یک شب
دانلود رمان در جستجوی بهار
دانلود رمان شبهای تهران
دانلود رمان لیلا
دانلود رمان زن قراردادی
دانلود رمان پری خانه پدر بزرگ
دانلود رمان وادی عشق و گناه
دانلود رمان زندگی دوباره
دانلود رمان اسیر تقدیر عشق
دانلود رمان ژالاب
دانلود رمان شایان
دانلود رمان چشمان وحشی
دانلود رمان بازی ایام
دانلود رمان عروس خانم کدومشونن
دانلود رمان رقص در خاطره
دانلود رمان غم های زندگی
دانلود رمان اشک مهتاب
دانلود رمان ماه عسل
دانلود رمان حس خفته
دانلود رمان لحضه عاشق شدن
دانلود رمان پریا
دانلود رمان تولد دوباره یک عشق
دانلود رمان عشق و هوس
دانلود رمان سالومه
دانلود رمان زمین عشق
دانلود رمان عشق تا ابد
دانلود رمان چشمان همیشه مست
دانلود رمان زن نیمه ی تنها
دانلود رمان شب شیشه ای
دانلود رمان کیش و مات
دانلود رمان رنج خورشید
دانلود رمان صورت پنهان
دانلود رمان سایه های عشق
دانلود رمان خاطره ها - غروب عاشقان
دانلود رمان آفتاب در پس سایه
دانلود رمان هم نوا با ترانه های دلتنگی
دانلود رمان نکند تنها بمانی
دانلود رمان ناقوس خاطره ها
دانلود رمان شبهای مهتابی
دانلود رمان رنگ گل نسترن
دانلود رمان عشق من خداحافظ
دانلود رمان دره های عشق
دانلود رمان صبح پشیمانی
دانلود رمان ویلای زعفرانیه
دانلود رمان سرنوشت
دانلود رمان گل یخ
دانلود رمان طلوع خوشبختی
دانلود رمان این روزهای بارانی
دانلود رمان قلب ستاره
دانلود رمان قلب شیرینم هدیه به تو


دانلود رمان بازی ایام اثر مریم رضاپور



بخشی از این رمان :


قدم های مضطرب اما محکم واستوارش را بر کف سالن می کوبید و گام بر می داشت. نمی دانست طول سالن را چند مرتبهپیموده . در هر دقیقه دهها بار به ساعت مچی اش نظر می انداخت ، نظری سطحی و گذرا. اماباز فراموش می کرد ساعت چند است ! چشمش عقربه های ساعت را نمی دید جسمش آنجا بود ولیروح پریشانش به هر کجا پر می کشید. به گذشته ی شیرینش ، به روزهای خوشی که با همسرشگذرانیده بود ، سرشار از عشق و علاقه ، به آینده ی مبهمی که خود در خیال رقم می زد، اگر همسرش بمیرد . و گاه در خیال سر از اتاق عمل در می آورد و پیکر نیمه جان ژولیرا نظاره می کرد.
ژولی...وای که چه شاعرانهو سبکسرانه می اندیشید!
او اکنون مردی بالغ و فهمیدهو دارای موقعیت اجتماعی خوبی بود.
حدود بیست و سه بهار را پشتسر گذاشته بود ، صاحب زن و فرزند بد.
پسری سه ساله داشت که قراربود زیر سایه ی مردانه ی او رشد کند و همسری جوان و زیبا که تکیه بر شانه های مردانهاش زده بود تا با یاری هم راه پر تلاطم زندگی را بپیمایند و اکنون که برای خودش بروبیایی داشت و تجارتخانه ای را اداره می رکد آیا وقت آن نرسیده که از این مسلک شاعرانهو عاشقانه دست بردارد و قدری بیشتر چشم حقیقت بینش را به روی زندگی بگشاید ؟
اندیشید : ژولی ... ژولی... هرکس نداند پیش خود فکر می کند مردی با چنین وقار و شخصیتی همچون پسران شانزدهساله ی عاشق لب غنچه کرده و کلمه ی لوس ژولی را ادا می کند.
اما مانند همیشه احساس برسر عق طغیان کرد : مگه چه اشکالی داره ؟






لینک دانلود رمان بازی ایام در پایین :





bazi-ayam


ارسال شده در توسط amir

داستان عاشقانه آوا و پسر سرطانی
داستان جالب و خیلی زیبا عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب و بسیار زیبای عشق واقعی
داستان بسیار زیبای شاخه گل خشکیده
داستان سوتفاهم عاشقانه به نام اگر کمی زودتر
داستان کوتاه عشق رنگین کمان و مروارید
داستان فوق العاده زیبای ابراز عشق
علت دیوانگی
داستان غمگین و عاشقانه و بسیار زیبای \من اینو میدونستم
داستان بسیار زیبای انتخاب همسر شاهزاده : گل صداقت در دانه عقیم
داستان زیبای عشق و آرامش
داستان زیبای پالتو
* بهت گفتم دوست دارم * حتما بخونید
داستان زیبای ،زیباترین قلب
داستان بسیار زیبای عشق و دیوانگی
داستان زیبا و عاشقانه ی دلیل عشق
داستان زیبای دختر کوچولوی فدا کار
داستان کوتاه زیبای سیگار
داستان زیبای عشق واقعی
داستان عاشقانه وغمگین عشق مرده
داستان *عاشقان مرده* غم انگیز واقعی
داستان زیبای خراش های عشق مادر
داستان زیبا و پر احساسی *احساس مادرانه
داستان زیبای شب عید
داستان واقعی بغض دار
داستان زیبای عشق فراموش شده
داستان زیبای مادر بد بخت
رابطه دختر و پسر 1
رابطه دختر و پسر 2
رابطه دختر و پسر 3
رابطه دختر و پسر 4
رابطه دختر و پسر 5
داستان زیبای شرط عشق
داستان زیبای عشق بر خاک رفته
داستان زیبای تو اگه بری من میمیرم
داستان زیبای عشق حقیقی
داستان زیبای خیانت خاموش
داستان زیبای قلب
داستان زیبای دختر نادان
داستان زیبای ماجرای گوزیدن دختر دانشجو
داستان زیبای مرا بغل کن
داستان زیبای دخترک بینوا