سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک کلام حرف خودمونی

 

دانلود موسیقی خواب و آرامش
دانلود رمان میخواهم زندگی کنم
دانلود رمان عشق و هزار و یک شب
دانلود رمان در جستجوی بهار
دانلود رمان شبهای تهران
دانلود رمان لیلا
دانلود رمان زن قراردادی
دانلود رمان پری خانه پدر بزرگ
دانلود رمان وادی عشق و گناه
دانلود رمان زندگی دوباره
دانلود رمان اسیر تقدیر عشق
دانلود رمان ژالاب
دانلود رمان شایان
دانلود رمان چشمان وحشی
دانلود رمان بازی ایام
دانلود رمان عروس خانم کدومشونن
دانلود رمان رقص در خاطره
دانلود رمان غم های زندگی
دانلود رمان اشک مهتاب
دانلود رمان ماه عسل
دانلود رمان حس خفته
دانلود رمان لحضه عاشق شدن
دانلود رمان پریا
دانلود رمان تولد دوباره یک عشق
دانلود رمان عشق و هوس
دانلود رمان سالومه
دانلود رمان زمین عشق
دانلود رمان عشق تا ابد
دانلود رمان چشمان همیشه مست
دانلود رمان زن نیمه ی تنها
دانلود رمان شب شیشه ای
دانلود رمان کیش و مات
دانلود رمان رنج خورشید
دانلود رمان صورت پنهان
دانلود رمان سایه های عشق
دانلود رمان خاطره ها - غروب عاشقان
دانلود رمان آفتاب در پس سایه
دانلود رمان هم نوا با ترانه های دلتنگی
دانلود رمان نکند تنها بمانی
دانلود رمان ناقوس خاطره ها
دانلود رمان شبهای مهتابی
دانلود رمان رنگ گل نسترن
دانلود رمان عشق من خداحافظ
دانلود رمان دره های عشق
دانلود رمان صبح پشیمانی
دانلود رمان ویلای زعفرانیه
دانلود رمان سرنوشت
دانلود رمان گل یخ
دانلود رمان طلوع خوشبختی
دانلود رمان این روزهای بارانی
دانلود رمان قلب ستاره
دانلود رمان قلب شیرینم هدیه به تو

 

دانلود رمان شبهای مهتابی 



بخشی از این رمان :



امروز از همان اول صبح در انتظار این لحظه بودم و باخود حرف هایی را که باید می زدم چند مرتبه تکرار کردم. خوب می دانستم که این بار نباید کوتاه بیایم و دیگر زمانش رسیده که همه حرفهایم را بگویم ولی مثل این که راه گلویم مسدود شده باشد توان حرف زدن نداشتم.
روبرویش نشسته بودم و با غذایم بازی می کردم سرم پایین بود و حس می کردم باد کولر هر ان روسری حریرم را در هوا به پرواز در می اورد. با اینکه کاملا خودم را اماده کرده بودم ولی باز هم قدرت بیان از من سلب شده بود و خدا می داند چه در دلم میگذرد.
زیر چشمی نگاهی به چهره مردانه و مغرورش انداختم که به دود سیگارش نگاه می کرد وقتی متوجه نگاه من شد خیلی جدی و بدون کوچکترین عکس العملی به صورتم خیره ماند در دل به خود ناسزا می گفتم که چرا دعوتش را پذیرفتم و اکنون در مقابلش نشسته ام اما چاره ای نبود . همین طور که سیب زمینی سرخ شده درون بشقاب را زیرو رو می کردم به میز کناری هم نگاه کردم. انها نیز مثل ما جوان بودند با این تفاوت که فارغ از همه چیز می گفتند و می خندیدند . در دل حسرت خوردم و ارزو کردم کاش جای ان دختر بودم هنوز چشم از انها بر نداشته بودم که سیامک خیلی اهسته دستم را بین دستهایش گرفت و انگاه بود که مجددا نگاههامان با هم تلاقی کرد نگاهی غمگین و بی روح داشت ولی انگار می خواست چیزی را به من بفهماند چند مرتبه سرم را زیر انداختم و دباره نگاهش کردم ولی او ساکت و بی حرکت به من چشم دوخته بود .در این مواقع اصلا نمی توانستم وضع روحیش را درک کنم.
دستم را فشرد و بعد رها کرد .ظرف غذایم را که تقریبا دست نخورده مانده بود کنار زدم و روسریم را کمی جلو کشیدم . او سیگاردیگری روشن کرد و در حالی که دود ان را از ریه بیرون میداد گفت:







لینک دانلود رمان شبهای مهتابی در پایین :






shabhaye-mahtabi


ارسال شده در توسط amir

داستان عاشقانه آوا و پسر سرطانی
داستان جالب و خیلی زیبا عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب و بسیار زیبای عشق واقعی
داستان بسیار زیبای شاخه گل خشکیده
داستان سوتفاهم عاشقانه به نام اگر کمی زودتر
داستان کوتاه عشق رنگین کمان و مروارید
داستان فوق العاده زیبای ابراز عشق
علت دیوانگی
داستان غمگین و عاشقانه و بسیار زیبای \من اینو میدونستم
داستان بسیار زیبای انتخاب همسر شاهزاده : گل صداقت در دانه عقیم
داستان زیبای عشق و آرامش
داستان زیبای پالتو
* بهت گفتم دوست دارم * حتما بخونید
داستان زیبای ،زیباترین قلب
داستان بسیار زیبای عشق و دیوانگی
داستان زیبا و عاشقانه ی دلیل عشق
داستان زیبای دختر کوچولوی فدا کار
داستان کوتاه زیبای سیگار
داستان زیبای عشق واقعی
داستان عاشقانه وغمگین عشق مرده
داستان *عاشقان مرده* غم انگیز واقعی
داستان زیبای خراش های عشق مادر
داستان زیبا و پر احساسی *احساس مادرانه
داستان زیبای شب عید
داستان واقعی بغض دار
داستان زیبای عشق فراموش شده
داستان زیبای مادر بد بخت
رابطه دختر و پسر 1
رابطه دختر و پسر 2
رابطه دختر و پسر 3
رابطه دختر و پسر 4
رابطه دختر و پسر 5
داستان زیبای شرط عشق
داستان زیبای عشق بر خاک رفته
داستان زیبای تو اگه بری من میمیرم
داستان زیبای عشق حقیقی
داستان زیبای خیانت خاموش
داستان زیبای قلب
داستان زیبای دختر نادان
داستان زیبای ماجرای گوزیدن دختر دانشجو
داستان زیبای مرا بغل کن
داستان زیبای دخترک بینوا