دانلود رمان غم های زندگی اثر زهره خسروانی
بخشی از این رمان :
در فضای آرام و دل انگیز بهاری قطرات درشت باران از سینه آسمان ریزان بود. خورشید با همه تلالو و درخشندگیش گهگاه از زیر تکه های سیاه ابر سرک می کشید تا نور و روشنی اش را بر زمینیان ارزانی دارد و نوایی تازه از هستی و امید را در گوش زمان متراکم سازد.
در خیابان رفت و آمد مردم و تردد ماشینها لحظه به لحظه رو به افزایش بود. کرکره مغازه ها یکی پس از دیگری از روی ویترینهای شیشه ای بالا می رفت و هرکسی خود را برای فعالیت و کوشش روزانه آماده می نمود.
رنوی سفیدرنگی که هر روز راس ساعت هشت صبح وارد آن خیابان می شد بار دیگر در همان مسیر پدیدار شد وبعد از توقف جلوی ساختمانی بلند، خانمی میانسال با چهره ای گشاده و لبانی خندان از ماشین خارج گشت و آرام به طرف در ورودی ساختمان قدم برداشت. خانم همایونی
زنی خوشرو، زیبا و باوقار بود که شهرت تخصصش در امر مشاوره هر کسی را در رفاقت و دوستی با او خرسند می ساخت. سالها بود که او نسبت به مردم نشان میداد.او زنی بینهایت متعهد و بامسولیت بود که در برخورد اولیه بیمارانش را جذب شخصیت بارز و برجسته خود می نمود.
روح دوستی و فداکاری، ایثار و مهربانی آنچنان در عمق ضمیر او جایگزین گشته بود که همیشه در کمال آرامش و متانت با کلمات امیددهنده
و خوشایند بیمارانش را تحت مداوا قرار میداد . همت بلند، اندیشه وافر و چهره دلنشین و مهربان وگفتار ملایم او باعث می شد که هر کسی در برخورد با او، آن زن را خوشبخت و فاقد هرگونه غم و رنجی بداند در حالیکه این پیش داوری عجولانه اشتباه و حقیقت امر چیز دیگری بود.
لینک دانلود رمان غم های زندگی در پایین :
ghamhaye-zendegi