سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک کلام حرف خودمونی

 

دانلود موسیقی خواب و آرامش
دانلود رمان میخواهم زندگی کنم
دانلود رمان عشق و هزار و یک شب
دانلود رمان در جستجوی بهار
دانلود رمان شبهای تهران
دانلود رمان لیلا
دانلود رمان زن قراردادی
دانلود رمان پری خانه پدر بزرگ
دانلود رمان وادی عشق و گناه
دانلود رمان زندگی دوباره
دانلود رمان اسیر تقدیر عشق
دانلود رمان ژالاب
دانلود رمان شایان
دانلود رمان چشمان وحشی
دانلود رمان بازی ایام
دانلود رمان عروس خانم کدومشونن
دانلود رمان رقص در خاطره
دانلود رمان غم های زندگی
دانلود رمان اشک مهتاب
دانلود رمان ماه عسل
دانلود رمان حس خفته
دانلود رمان لحضه عاشق شدن
دانلود رمان پریا
دانلود رمان تولد دوباره یک عشق
دانلود رمان عشق و هوس
دانلود رمان سالومه
دانلود رمان زمین عشق
دانلود رمان عشق تا ابد
دانلود رمان چشمان همیشه مست
دانلود رمان زن نیمه ی تنها
دانلود رمان شب شیشه ای
دانلود رمان کیش و مات
دانلود رمان رنج خورشید
دانلود رمان صورت پنهان
دانلود رمان سایه های عشق
دانلود رمان خاطره ها - غروب عاشقان
دانلود رمان آفتاب در پس سایه
دانلود رمان هم نوا با ترانه های دلتنگی
دانلود رمان نکند تنها بمانی
دانلود رمان ناقوس خاطره ها
دانلود رمان شبهای مهتابی
دانلود رمان رنگ گل نسترن
دانلود رمان عشق من خداحافظ
دانلود رمان دره های عشق
دانلود رمان صبح پشیمانی
دانلود رمان ویلای زعفرانیه
دانلود رمان سرنوشت
دانلود رمان گل یخ
دانلود رمان طلوع خوشبختی
دانلود رمان این روزهای بارانی
دانلود رمان قلب ستاره
دانلود رمان قلب شیرینم هدیه به تو

زندگی تعداد نفسها نیست تعداد لبخندهای کسانیست که دوستشان داریم پس بخند دوست خوبم

 

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من ، دل من داند و من دانم و تنها دل من

 

ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم / نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست ؟ من اینجا

جنگلی را به آتش کشیدم ...!


من برای نبر با تاریکی شمشیر نمی کشم ، چراغ می افروزم .   زرتشت


مواظب باش به جزیره آدم خورها نری ، آخه تا بیای ثابت کنی آدم نیستی خوردنت ! چون اونها که فرشته ندیدن


ارسال شده در توسط amir

ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه آنکه به هر قیمتی زندگی کنیم ،


آنکس که چرایی زندگی را یافت با هر چگونه ای خواهد ساخت


خدایا : زیباترین لحظه را نصیب کسی کن که زیباترین لحظه هایش را به خاطر بخشیدن زیباترین لحظه ها به دیگران قرار می دهد .


معبودا: مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامش مرا بهم نریزد


امواج زندگی را بپذیر حتی اگر گاهی تو را به عمق دریا ببرد آن ماهی آسوده که بر سطح آب می بینی مرده است


خدایا : اسرار قدمهایی که برایم برمی داری بر من بگشا تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم می بندی به اصرار نگشایم


 


ارسال شده در توسط amir

آموخته ام که وقتی نا امید میشوم خد اوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمت


او بار دیگر امیدوار شویم و آموخته ام اگربه آنچه خواسته ام نرسیدم خدا برایم بهتر از آن را فراهم کرده است 


رسم دنیا فراموشیست ، اما تو فراموش نن که کسی در لابلای گذر زمان بیاد توست


اگر پنهانی از چشم ولی در خاطرم هستی ، وفادارم به عهد خود اگر اهل وفا هستی


اگر روزی دشمن پیدا کردی بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی ، اگر روزی تهدیدت کردند بدان در برابرت

ناتوانند ، اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست و اگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت میخواهد 


فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ممکن است آزاد باشد ولی راه به جایی نخواهد برد


از کسانیکه از من  متنفرند ممنونم آنها مرا قویتر می کنند

از کسانیکه مرا دوست دارند ممنونم آنان قلب مرا بزرگتر می کنند

از کسانیکه مرا ترک میکنند ممنونم آنان به من می آموزند هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست

از کسانیکه با من میمانندممنونم آنان به مم معنای دوست را نشان میدهند


 


ارسال شده در توسط amir

خدایا کدامین پل در کجای دنیا شکسته است که هیچکس به مقصد نمی رسد


اینجا زمین است . رسم آدمهایش عجیب است! اینجا گم که میشوی بجای این که دنبالت بگردند فراموشت می کنند


دردا که تبر خانه ای جز بیشه ندارد / از جنس درخت است ولی ریشه ندارد


من دوستان واقعی را در قلب خود حک کرده ام ، هر چند قلب من برای بزرگان کوچک است


بچه که بودیم بستنی مان را گاز میزدند گریه میکردیم ! چه بیهوده بزرگ شدیم روحمان را گاز میزنند میخندیم


بغض هایت را برای خودت نگه دار ، گاهی سبک نشوی سنگین تری


خواستی بدانی چقدر ثروتمندی ، پولهایت را نشمار ، قطره ای اشک بریز  و

دستهایی که برای پاک کردن

اشکهایت را میایند بشمار....این است ثروت واقعی 



ارسال شده در توسط amir

اگر کسی دلت را شکست نفرینش نکن فقط دعا کن تکه های دلت زندگیشو نبره


دیگر به دنبال همراه اول نیستم اول راه همه همراهند ، این روزها باید به دنبال همراه آخر گشت



میگن درد را از هر طرف بخونی میشه درد ولی درمان را از آخر که بخونی میشه نامرد

مواظب باش واسه دردت به هر درمانی تن ندی


دقت کردین هیچکس به سکوت آدم نمیرسه همه منتظرن به فریاد آدم برسن


اعتبار آدمها به حضورشان نیست به دلهره ای است که در نبودشان حس می کنی


دوستی مدتش مهم نیست دوامش مهمه ، دوری و نزدیکیش مهم نیست یادش مهمه


کوچه ها را بلد شدم ، رنگهای چراغ راهنما ، جدول ضرب ، دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم اما


گاهی میان آدمها گم می شوم ، آدمها را بلد نیستم


 


ارسال شده در توسط amir

فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی کافیست تو را به نگاه او می سپارم


مینویسم دوستت دارم نگو که تکراریست شاید روزی برسه که نباشم تا تکرارش کنم


به تعظیم انسانها اعتماد نکن زیرا تعظیم آنها مانند کمانی است که هرچه خمتر شود تیرش کشنده

تر است . کوروش کبیر


پل های  پشت سرم را خراب کردم ....... از عمد .....راه اشتباه را نباید برگشت .

 


ارسال شده در توسط amir

به که باید دل بست؟


به که شاید دل بست؟

سینه ها جای محبت، همه از کینه پر است.

هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را ـ

گرم، پاسخ گوید
 
نیست یک تن که در این راه غم آلوده عمر ـ

قدمی، راه محبت پوید

***

خط پیشانی هر جمع، خط تنهائیست

همه گلچین گل امروزند ـ

در نگاه من و تو حسرت بی فردائیست.

***

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟

نقش هر خنده که بر روی لبی میشکفد ـ

نقشه یی شیطانیست

در نگاهی که تو را وسوسه عشق دهد ـ

حیله پنهانیست.

***

زیر لب زمزمه شادی مردم برخاست ـ

هر کجا مرد توانائی بر خاک نشست

پرچم فتح بر افرازد در خاطر خلق ـ

هر زمان بر رخ تو هاله زند گرد شکست

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟

***

خنده ها میشکفد بر لبها ـ

تا که اشکی شکفد بر سر مژگان کسی

همه بر درد کسان مینگرند ـ

لیک دستی نبرند از پی درمان کسی

***

از وفا نام مبر، آنکه وفاخوست، کجاست؟

ریشه عشق، فسرد

واژه دوست، گریخت

سخن از دوست مگو، عشق کجا ؟ دوست کجاست؟

***

دست گرمی که زمهر ـ

بفشارد دستت ـ

در همه شهر مجوی

گل اگر در دل باغ ـ

بر تو لبخند زند ـ

بنگرش، لیک مبوی

لب گرمی که ز عشق ـ

ننشیند بلبت ـ

به همه عمر، مخواه

سخنی کز سر راز ـ

زده در جانت چنگ ـ

بلبت نیز، مگو

***

چاه هم با من و تو بیگانه است

نی صد بند برون آید از آن، راز تو را فاش کند

درد دل گر بسر چاه کنی

خنده ها بر غم تو دختر مهتاب زند

گر شبی از سر غم آه کنی.

***

درد اگر سینه شکافد، نفسی بانگ مزن

درد خود را به دل چاه مگو

استخوان تو اگر آب کند آتش غم ـ

آب شو، « آه » مگو.

***

دیده بر دوز بدین بام بلند

مهر و مه را بنگر

سکه زرد و سپیدی که به سقف فلک است

سکه نیرنگ است

سکه ای بهر فریب من و تست

سکه صد رنگ است

***

ما همه کودک خردیم و همین زال فلک

با چنین سکه زرد ـ

و همین سکه سیمین سپید ـ

میفریبد ما را

هر زمان دیده ام این گنبد خضرای بلند ـ

گفته ام با دل خویش:

مزرع سبز فلک دیدم و بس نیرنگش

نتوانم که گریزم نفسی از چنگش

آسمان با من و ما بیگانه

زن و فرزند و در و بام و هوا بیگانه

« خویش » در راه نفاق ـ

« دوست » در کار فریب ـ

« آشنا » بیگانه

***

شاخه عشق، شکست

آهوی مهر، گریخت

تار پیوند، گسست

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟


ارسال شده در توسط amir

قیمت یه روز بارونی چنده؟
یه بعد از ظهر دلنشین آفتابی رو چند می خری؟
حاضری برای بو کردن یه بنفشه ی وحشی توی یه صبح بهاری یه تراول بدی؟
پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟
چرا وقتی رعد و برق می یاداز زیر درخت فرار می کنی؟
می ترسی برقش بگیردت؟ 
اصلا می دونی بارون چرا زمین رو با قطراتش خیس خیس می کنه؟
چرا وقتی نم نم بارون می زنه چترتو با خودت می بری؟مگه همین تو نیستی که عاشق قدم زدن زیر بارونی؟
هیچ وقت شده بگی دستت درد نکنه؟
شده از خودت بپرسی چرا تموم وجودشو روی سر ما گریه می کنه؟
اون قدر که دیگه برای خودش چیزی نمی مونه و نابود میشه؟
هیچ وقت از ابرا تشکر کردی؟
هیچ وقت شده از خورشید بپرسی که چرا ذره ذره ی وجودشو انرژی می کنه و به موجودات می بخشه؟...
به نظر تو ماهانه می گیره یا قراردادی کار میکنه؟
چرا نیلوفر صبح باز میشه و ظهر بسته؟بابت این کارش حقوق می گیره؟
چرا فیش پول بارون ماهانه نمی یاد؟چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمی کنیم؟
می دونستی قشنگترین سمفونی طبیعت رو می تونی یه شب مهتابی کنار یه رودخونه گوش کنی؟قیمت بلیتشم دل تومنه!
همین تویی که خودتو به آب و آتیش می زنی تا یه تابلوی آفتابگردون خدا تومنی بخری...آره 
همین تو!!! می دونستی زیباترین تابلوی آفتابگردون تو طبیعت چه جلوه ای داره؟
تو که قیمت همه چیزو با پول می سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی قیمت یه چشم سالم چنده؟
یه دست سالم چنده؟چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟خیلی خنده داره نه؟
اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی ازهمین داراییها رو ازت بگیرن زمین و زمان رو به باد ناسزا می گیری...
چی خیال کردی؟پشت قبالت که ننوشتن...
نه عزیز خیال کردی...اینا همه لطفه،همه نعمته....
اینو بدون که اگه یه روز فهمیدی قیمت یه لیتر بارونو یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟
اگه فهمیدی چقدر باید بابت مکالمه ی روزانمون با خدا پول بدیم؟
یا چند تومن بدیم تا یه کاست از صدای بلبل ظبط کنیم و بعد از اون تحت پیگرد قانونی قرار نگیریم اون وقته که می فهمی چرا
داریم توی این دنیا وول می خوریم


ارسال شده در توسط amir

غروری که فاصله را رقم زد

وقتی نگاهم میکرد تمام وجودم می لرزید تنها کسی بود که مرا اینگونه عاشق کرد دلم می خاست بدونه که چقدر دوستش دارم اما او همیشه بامن سرد و رسمی بود.
به خاطرش به علاقه خیلی ها پشت کردم اما بازهم........
یک روز به هم برخورد کردیم ازم دعوت کرد احساس خوبی داشتم اونروز خیلی حرف زدیم اما اینبار هم سرد و رسمی........
سالها گذشت درسمان هم تمام شد اخرین باری بود که می دیدمش یعنی میدانستم که این اخرین بار است اخرین حرف ما فقط یه نگاه بود ......
و دراخر گفت خدانگهدار......
من رفتم و اورفت، من با اندیشه او و او با اندیشه فرداها....
زمانی گذشت ،با خبر شدم که ازدواج کرده ،میگفتند او دیگر شاد نیست، نمیدانستم چرا ،من به تنهایی خود فکر میکردم..
سالها گذشت، او را دیدم، این بار جسم بی روحش را در مراسم خاک سپاریش، سردی جسمش مرا یاد سخنانش میانداخت، حرفهایی سردو بی روح....
دیگر نخندیدم ،از او هیچی به یادگار نداشتم جز یک نگاه..
دفتر خاطراتش بدستم رسید با اندوهی فراوان ان را ورق زدم ،اخرین نوشته اش مربوط به اخرین دیدارمان بود، خواندم نوشته را :
امروز برای اخرین بار دیدمش چقدر زیبا شده بود هم زیبا بود هم مهربان وقتی نگاهم میکرد دلم میلرزید برق نگاهش نگذاشت بگویم که چقدر دوستش دارم ...


ارسال شده در توسط amir

شکست را چگونه تعریف می کنند؟
 
گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!
گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.
 
گفتند شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای.
گفت نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.
 
گفتند : شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی.
گفت نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام.
 
گفتند : شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی.
گفت : نه شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.
 
گفتند : شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی
گفت: شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.
 
گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی.
گفت نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.
 
گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!
گفت : نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم.


ارسال شده در توسط amir
<   <<   6   7   8      >

داستان عاشقانه آوا و پسر سرطانی
داستان جالب و خیلی زیبا عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب و بسیار زیبای عشق واقعی
داستان بسیار زیبای شاخه گل خشکیده
داستان سوتفاهم عاشقانه به نام اگر کمی زودتر
داستان کوتاه عشق رنگین کمان و مروارید
داستان فوق العاده زیبای ابراز عشق
علت دیوانگی
داستان غمگین و عاشقانه و بسیار زیبای \من اینو میدونستم
داستان بسیار زیبای انتخاب همسر شاهزاده : گل صداقت در دانه عقیم
داستان زیبای عشق و آرامش
داستان زیبای پالتو
* بهت گفتم دوست دارم * حتما بخونید
داستان زیبای ،زیباترین قلب
داستان بسیار زیبای عشق و دیوانگی
داستان زیبا و عاشقانه ی دلیل عشق
داستان زیبای دختر کوچولوی فدا کار
داستان کوتاه زیبای سیگار
داستان زیبای عشق واقعی
داستان عاشقانه وغمگین عشق مرده
داستان *عاشقان مرده* غم انگیز واقعی
داستان زیبای خراش های عشق مادر
داستان زیبا و پر احساسی *احساس مادرانه
داستان زیبای شب عید
داستان واقعی بغض دار
داستان زیبای عشق فراموش شده
داستان زیبای مادر بد بخت
رابطه دختر و پسر 1
رابطه دختر و پسر 2
رابطه دختر و پسر 3
رابطه دختر و پسر 4
رابطه دختر و پسر 5
داستان زیبای شرط عشق
داستان زیبای عشق بر خاک رفته
داستان زیبای تو اگه بری من میمیرم
داستان زیبای عشق حقیقی
داستان زیبای خیانت خاموش
داستان زیبای قلب
داستان زیبای دختر نادان
داستان زیبای ماجرای گوزیدن دختر دانشجو
داستان زیبای مرا بغل کن
داستان زیبای دخترک بینوا