• وبلاگ : يـک کـلام حـرف خـودمـوني
  • يادداشت : داستان زيباي عشق پسر ايلامي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شيدا 
    سلام منم از همشهرياتم. داستانت زيبا و عبرت آموز بود ولي به قول خودت ادبياتت چنگي به دل نميزنه. من تجربه همچين عشقهايي رو نداشتم ولي چه طور به عشق خياباني اينقد مطمئن بودي كه حاظر بودي به خاطرش هر كاري كني بعدشم ايطور كه معلومه دختره واقعا چه گانه رفتار ميكرده كه مزاحماشو بهت معرفي كرده توهم خيلي ساده بودي. در هر حال اميدوارم عشق واقعي رو تجربه كني